فلفل نبین چه ریزه!!!

قدم برداشتن ماهانا

سلام با کلی ذوق اومدم.ماهانا جون من الان دو سه روزی میشه که خودش تنهایی روی دو تا پاهاش می ایسته و این اوج شادی مامان و باباست.از دیروز تلاش میکنی و یکی دو قدم به سمت جلو گام برمیداری و من و بابا از ذوق خودمون رو میکشیم. خیلی شیرین شدی و از خندیدن یک لحظه هم غافل نمیشی دقیقا همون دختری که من همیشه آرزوشو داشتم.دوستت دارم گلم   ...
25 مرداد 1395

چه ناز غذا میخوری

دختر نازم سلام. روزا خیلی سریع میگذرن و من اونقدر درگیر کار وزندگی و مراقبت از تو میشم که وقت نمیکنم این گذران سریع رو ثبت کنم.روز به روز شیرین تر و عزیزتر میشی.حالا میفهمم چرا مادرا خیلی بچه هاشون رو دوست دارن.یه فرشته که خدا خودش برای شاد کردن من و بابا فرستاده و ما عاشقانه دوسش داریم. الان ده ماه و نوزده روز داری و خیلی کارا رو خوب یاد گرفتی.همیشه موقع رفتن خودت یا دیگران بای بای میکنی.روی صندلیت میشینی و غذا می خوری.از سر لیوان اب میخوری خیلی هم علاقه داری حتما دسته لیوان رو با دستای ظریفت بگیری.عاشق مهر نمازی و جدیدا کنار دیوار وامیستی و میخوای دیوارم بخوری که امیدوارم کمبود اهن نداشته باشی. بب،مم،دد حرفای اختصاصی خودته که همیش...
6 مرداد 1395
1